ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سكس با دوست دخترم مرجان

یه روز جمعه بعد از ظهر بود خیلی حالم گرفته بود حال هیچ کاریو نداشتم
همه ی دوستامم رفته بودن مسافرت که من به دلایلی نتونستم برم دیگه گفتم پاشم برم بیرون یه چرخی بزنم
لباسامو پوشیدم رفتم بیرون یکم چرخ زدم بعد رفتم توی پارک داشتم میرفتم که یه دفعه یه چیزی دیدم که
قند توی کونم الاسکا شد یه دختر ناز شاسی بلند دیدم با یه مانتوی کوتاه وتنگ تنها نشسته روی نیمکت مثل اینکه اونم حالش گرفتس گفتم خوبه یه امتحانی بکنیم ببینم میفته توی تور یا نه رفتم کنارش گفتم میتونم بشینم
گفت خواهش میکنم منم نشستم یه دو دقیقه ی هیچی نگفتم بعد دیدم بد جوری پکره گفتم مشکلی پیش امده میتونم کمکتون کنم چیزی نگفت گفتم اگه بتونم کمکتون کنم خوشحال میشم یه دفه دیدم گفت که هیچی من گوشی یکی از دوستامو گرفتم ولی از دستم افتاد توی حوض اب و گوشیش الان روشن نمیشه نمیدونم چیکار کنم من بهش گفتم خوب حالا مگه گوشیش چیه دیدم گوشیو نشونم داد n95بود گفتم خوب اینکه ناراحتی نداره
من برات درستش میکنم که از روز اولشم بهتر بشه که دیدم گفت راست میگی واقعا میتونی درستش کنی گفتم اره فقط باید بهم اعتماد کنی و گوشیو بهم بدی تا فردا براتون درستش کنم بعد با اون صدای نازش گفت این حرفا چیه و گوشیو داد به من.منم شمارمو دادم بهش گفتم فردا بهم زنگ بزنید تا قرار بزاریم و من گوشیو بهتون بدم اونم شمارمو گرفت و خدا حافظی کردیمو رفتیم من از اونجا یک راست رفتم خونه سریع کامپیوترو روشن کردمو گوشیو وصل کردم به کامپیوتر بعد با یه فلش اساسی گوشیو درستش کردم شانسش گفته بود که گوشیو زود از اب گرفته بود خلاصه گوشی درست شد بعد منم خوشحال رفتم که بخوابم اخه لعنتی تا امدم درستش کنم تا 12 شب طول کشید رفتم خابیدم تا صبح طبق معمول ساعت 9 تازه از خواب پاشدم رفتم صبحانه بخورم که دیدم گوشیم داره زنگ میخوره رفتم دیدم شماره نا اشناست بهد جواب دادم دیدم یه صدای ناز میاد سلام صبح بخیر خوبید منم شوکه گفتم مرسی ممنون بعد گفت نشناختی گفتم نه گفت منم مرجان اونی که دیروز توی پارک شمارتو دادی و گوشیو گرفتی بعد که شناختم شروع کردم کلی تعارف تیکه پاره کردنو اینا بعد قرار شد که بیایم همون جای که دیروز همدیگرو دیدیم من لباسامو پوشیدمو راه افتادم رسیدم دیدم منتظرم نشسته بعد از سلام این حرفا گشیو بهش دادم تا که دید درست شده داشت از شادی بال در می اورد
شروع کرد به کلی تشکر این حرفا بعد خواست که یه ناهار مهمونش باشم منم از خدا خواسته قبول کردم رفتیم یه رستوران باحال بعد از غذا امدیم بیرون بهش گفتم دوست داری با هم باشیم یه چند ساعتی اونم قبول کرد یادم افتاد که خالم اینا رفتن مسافرت و کلید خونشون دست منه گفتم پس بریم رفتیم خونه خالم اینا بعد بهش گفتم راحت باش دیدم روسریشو برداشت و رفت مانتوشم در اورد وای خدا چی میدیدم عجب هیکلی یه تاپ سفید پوشیده بود که اون سینهای خوشکلش داشتن پارش میکردن با اون شلوار جین تنگ که هر چی بگم کم گفتم اومد نشست کنار من رو مبل متم ماهواره رو روشن کردم زدم یه کانا ل سکسی خفن که دو تا خانوم لز داشتن با هم حال میکردن دیدم مرجان حرفی نمیزنه شروع کردیم فیلم دیدن بعد من یواش دستمو انداختم گردنش یه دستمم گذاشتم روی پاهاش وای که چقد نرم بود شروع کرم به مالیدن پاهاش که دیدم دستشو گذاشت رو دستم
بعد دستمو برد طرف کسش منم فهمیدم که چی میخواد شروع کردم به مالیدنش و لب گرفتن از مرجان وای چه لبهای داشت مثل عسل شیرین بود بعد تاپشو از تنش در اوردم وای چه بدن سفیدی یه چند دقیقه ی بدنشو بوسییدم رفتم سراغ شلوارش که درش بیارم از بس تنگ بود به زور درش اوردم چه بدنی داشت مثل برف سفید یه ست مشکی رنگ پوشیده بود که به اون بدن سفیدش خیلی میومد شروع کردم به خوردن بدنش تا کرستشو در اوردم وای چه هلوهای شروع کردم به خوردنش وای که چقد خوشمزه ونرم بود رفتم که شرتشو در بیارم شرتش از این بندیا بود که بندش رفته بود زیر پاش که اصلا معلوم نبود شرتشو در اوردم چه کس تپلی داشت شروع کردم از ساق پاش به خوردن تا کسش بعد یک دفه اومد افتاد روی من تیشرتمو در اورد شروع کرد به مکیدن سینهام رفت شلوارمو در اورد شرتمو کشید پایین که این کیر کلفتو بزرگ منو دید
شروع کرد به ساک زدن چنان میخورد که داشتم بال در می اوردم بعد رفتم یه کرم اوردم ازش خواستم کیرمو چربش کنه منم کونشو چرب کردم بعد چهار دستو پا نشست و کونشو قمبل کرد طرف من منم کیرمو اروم گذاشتم در سوراخش خیلی تنگ بود کلا کیرمو کردم توش مگه میرفت تو یواش یواش کیرمو کردم تو کونش البته تا نصفه مرجانم طوری اخ اوخ میکرد که حشریتر میشدم یواش کیرمو تا ته کرم تو یکم صبر کردم و شروع کردم اروم اروم جلو وعقب کردن با دستمم کس مرجان میمالیدم که اروم شه بعد سرعتمو زیاد کردم مرجان هم خیلی حشری شده بود و همش میگفت بکن تا ته بکن توش منم با حرفاش حشرم میزد بالا و تند تر میکردم داشت بعد ازش خواستم که خودش برام بشین پاشو کنه من خوابیدم زیر اونم نشست رو کیرم طوری بشین پاشو میکرد که دیگه داشت ابم میومد بهش گفتم کجات بریزم که گفت رو سینهام کیرمو در اوردم شروع کرد برام جق زدن یه دفعه دادم رفت بالا ابم ریخت رو سینه هاش جفتمون بی حال شدیم و خوابیدم تو بغل هم
بعد مرجان بهم گفت خیلی خوشم اومد و ازم خواست یه بار دیگه بکنمش منم قبول کردم بعد رفتیم یه دوش گرفتیم و امدیم بیرون باز شروع کردیم به سکس من کسشو میخوردم اونم برام ساک میزد چی حالی میداد یه دفه گفت بسه بکن تو ش که دارم روانی میشم منم این کیرم بزرگو کلفتمو کردم توش از خودم تعریف نباشه
یه کیر26 27 سانتی دارم قطرشم 20تای هست که تو سن خودم شاه کیره که مرجانم حسابی باهاش حال میکرد تا ابم امد بیاد مرجانو 5 6 باری ارضاش کردم چنان ارضا میشد که باورم نمیشد کلی اب از کسش میومد بیرون فکر کنم 2 لیتری اب داد اون روز دیگه هیچ کدوممون حال نداشتیم بعد تو بغل همدیگه خوابیدم

4 نظرات:

ناشناس گفت...

ببخشید امیرجون ولی خیلی ضعیف بود میخوام از این داستانای سکس خشن بیشتر بذاری دمت گرم.

ناشناس گفت...

خوب بود. همینکه واقعی و کاربردی بود کافی بود. لازم نیست حتما خشن باشه. البته خشن یعنی چی?! شاید منظور دوستمون خشونت زیبای آمیزش باشه.

ناشناس گفت...

خوب بود. همینکه واقعی و کاربردی بود کافی بود. لازم نیست حتما خشن باشه. البته خشن یعنی چی?! شاید منظور دوستمون خشونت زیبای آمیزش باشه.

ایرانی گفت...

با تشکر از دوست نازنین و آشنا ! درهرحال ممنونم از نظرت ..داستانشو همین الان خوندم . فقط می تونم بگم دست نویسنده اش درد نکنه و همچنین دست شما به خاطر پیامت ...ایرانی

 

ابزار وبمستر