ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

اميرسكسي و آيدا

اين داستان ضربدري هم تقديم به شهبان كه با اسم آيدا ميخواستي؛اميدوارم خوشت بياد دوست عزيز؛
من اميرسكسي هستم نزديک 7 ساله در يه اداره کار مي کنم. اونجا يه دوستي دارم به اسم مازيار که با هم خيلي نزديک هستيم . قبل از کار با هم دوست بوديم و سربازي رو با هم بوديم و با هم در اين اداره مشغول بکار بوديم . دوران مجردي با هم بوديم . و با هم حموم مي رفتيم ولي هيچ وقت احساس هم جنس بازي را نسبت به هم نداشتيم . بعد از استخدام هم ازدواج کرديم . منتها زنهاي ما دو تا دوست بودن عين ما ولي دوران دوستي آنها کوتاه بود. اونا در يه باشگاه بدنسازي آشنا شده بودن . اول دوستم ازدواج کرده و من زنم رو تو عروسي اونا ديدم و پسنديدم . زنم اسمش آيدا است آيدا واقعا زيبا بود و بدن شهوت ناکي داشت .سينه هاش برجسته و پاهاي کشيده و بدن سفيدي داشت . همان لحظه روز عقد باهاش دوست شدم . اين رو هم بگم زن دوستم اسمش مريمه؛مريم هم بسيار زيبا و عين زن خودم هستش . انگار اين دوتا رو از مرمر سفيد تراشيدن . هيچ چيزي از داشتن زيبايي و سکس کم ندارند .خلاصه من و آيدا بسيار شهوتي هستيم . شايد باور نکنيد هر روز دو بار هم سکس داريم ولي سير نمي شيم . من قبل از رفتن به اداره حتما يکبار بايد باهاش سکس کنم . شب هم بعد از شام نيز اين کار رو داريم .براي هر بار يه موضوعي داريم که اين باعث ميشه سکس ما لذت بيشتر داشته باشه . يه شب داشتيم فيلم سکسي مي ديدم که در اون فيلم دوجفت داشتن با هم سکس مي کردن .يهو آيدا گفت چه لذتي داره دوتا جفت باهم باشن .من گفتم نمي دونم ولي مطمئن هستم خيلي لذت داره . بعد بهش يه چشمک زدم و خنديدم اونم خنديد و افتاد توبغلم من هم بغلش کردم.لباشو بوسيدم و رفتم پايين . اين هم بگم ما درست و حسابي لباس نمي پوشيم . معلوم نميشه. هرجوري دوست داريم لباس مي پوشيم . خلاصه رفتم سراغ سينه هاي سکسيش . نميدونيد چه سينه هايي داره . داغ و برجسته . هميشه وسطون خيس شهوته . اينو بگم که سکس من باعث شده اين طوري باشه .هميشه سرحال و اماده تحريک نگهش داشتم . خلاصه حيفم مي ايد که بخورمشون . نوک سينه هاش هميشه برجسته هستن . خلاصه شروع کردم بخوردنشون . رفتم پايين تر . ناف شو بوسيدم رفتم سراغ کسش بهم گفت ببين دوست داري به يه جفت ديگه با هم سکس داشته باشيم . گفتم نمي دونم تا حالا تجربه نداشتم نمي دونم بعد از اون کار با هم چه رفتاري داشته باشيم . آيدا گفت : بايد اين مورد رو تو روابطمون داخل نکنيم . اين طوري شايد تاثيري نداشته باشه .گفتم : حالا با کدوم زوج بتونيم اين کار رو شروع کنيم . بعد سرم رو انداختم پايين و شروع کردم کسش رو ليس زدن و خوردن داشت تحريک مي شد اب کسش داشت راه مي افتاد . من اول زنم رو تحريک مي کنم و بعد که به اورگاسم رسيد خودم شروع مي کنم . آيدا موهامو گرفت کشيد بالا و سرم رو برد بالا و لبام رو بوسيد و گفت بگو اين کار رو مي کنيم تا الان يه سکسي برات درست کنم که مزه اش از يادت نره . من هم که اينطوري ديدم گفتم من که از خدامه که پيش يه زوج ديگه با تو سکس داشته باشم. خلاصه يه سکسي بهم داد که تا الان هيچ کس از نوع سکس نداشته .کس آيدا بي همتاس هر چقدر با کيرم جرش مي دم باز هرروز تنگ تر ميشه . خلاصه اون شب به همه زوج ها فکر کرديم تا بالاخره به دوست و زنش رسيدم . دو سه هفته در اين مورد فکر کرديم . خلاصه تصميم گرفتيم اين کار رو عملي کنيم . بنابراين سعي کرديم نسبت به اونا نزديکتر بشيم . ما با هم رفت وامد داشتيم ولي سعي کرديم مراتب باز تر و سکسي تر بشه .آيدا شروع کرد با مريم زن دوستم دوباره باشگاه بره و يا تو خونه اونا و يا خونه ما با هم به حموم برن . البته قبلا دو سه مورد با هم بودن . اين زنم بهم گفت . دوستم کم کم داشت از روابط اونا بهم شروع صحبت کرد . گفت : زنم ميگه که با هم به حموم ميرن . با هم لخت مي شن و حتي تو تخت خواب با هم مي خوابن و همديگر رو بوس مي کنن . من هم داشت تو دلم اب مي افتادد . بهش گفتم : مگه ما دوتا تو دوران مجردي با هم نبوديم . گفت : اخه ما سکس نداشتيم . گفتم : مي بخشي ولي اين دوتا جزو سکسي ترين و زيباترين زناي دونيا هستن . هر مردي دوست داره اين جور زن داشته باشه . خوب اين دوتا بهم برسن . چي ميشه . دوستم داشت سرش رو تکون مي داد و گفت :راست ميگي . خيلي شهوتين. من که سير نميشم هر روز سکس دارم ولي روز به روز هم تشنه تر ميشم . گفتم : من هم هر روز دو بار سکس دارم . بعد دلم رو به دريا زدم گفتم : ببين تا حالا سکس دسته جمعي ديدي ؟ گفتش : اره . گفتم : نظرت چيه ؟ گفتش خوبه ولي يه بدي داره اونم اينه که زنت رو مرد ديگه اي ميکنه . اينجاش بده . گفتم : خوب ميشه قانوني گذاشت که کسي حق اينکار رو نداره . خوبه . يهو برگشت گفت : مگه ما مي خوايم اين کار رو بکنيم ؟ . گفتم مگه عيبي داره . بهم نگاه کرد و گفت : تو راضي هستي . گفت : زياد بدم نمي اد ولي ميترسم زنم موافق نباشه . و باعث از بين رفتن زندگيم بشه و چون من اونو دوست دارم نمي خوام از دستش بدم .گفتم اين کار با من . باهاش کلي صحبت کردم قرار گذاشتيم نقشه رو کم کم پياده کنيم . هفته ها و روزها گذاشت . تو روابطمون تاحدي نزديک شده بوديم که ديگه ما زنامون ديگه تولباس پوشيدن زياد رعايت نمي کردن . سينه هاشون باز بود . کرست نمي بستند .موقع خم و راست شدنها سينه هاشون کامل ديده مي شد . مخصوص مريم زن دوستم زياد دوست داشت که اين کار رو جلوي شوهرش مازيار بکنه . موقع نشستن شرت آيدا کامل ديده مي شد . فيلم هاي نيمه رو براحتي جلوي هم مي ديديم . خلاصه اوضاع داشت مرتب مي شد البته دوماه گذشت . تا اينکه کم کم هر چهارتامون اماده بوديم و مي دونستيم که چه چيزي در انتظارمونه .روابط من و آيدا بسيار شهوتي شده بود . بعد از رفتن اونا از منزل ما ديگه کامل لخت مي شديم . تا خودمون رو خالي نمي کرديم راحت نمي شديم . اونام همينطور بودن . اون روز شروع شد :عصر زنها تازه از باشگاه اومده بودن و من و دوستم مازيار بيرون بوديم . موقع برگشت براي شام ساندويچ گرفتيم . اومديم درخونه . در و باز کرد رفتيم تو . ديديم خونه ساکته . تعجب کرديم . صداي ارومي داشت از اتاق خواب مي اومد . يواش رفتيم نزديک در اتاق خواب . چي ببينيم خوبه !!! زنها داشتن با هم سکس مي کردن . کس همديگر رو مي خوردن . زنامونو لخت پيش هم ديديم . کيرم داشت راست مي شد . مال دوستم هم همينطور . دستش رو گرفتم و بردم نزديک در بيرون . يواش گفت بيا يهو بريم تو اتاق و ديگه کار رو تموم کنيم . گفتم نه اينجوري حال نمي ده . صبر کن . کمي سروصدا مي کنيم بعد اونا دست پاچه ميشن نمي تونن لباس بپوشن . اونجوري بهتره .خلاصه با باز و بسته کردن در فهمونديم که اومديم . در اتاق خواب نيمه باز بود و ميشد توش رو ديد . يهو اونو با عجله شروع کردن لباس پوشيدن که ما امان نداديم و رفتيم جلوي اتاق . آيدا داشت شرت مي پوشيد سينه هاش بيرون بود و مريم فقط تونست لباساشو جلوي خودش بگيره . کيرم داشت بلند ميشد. ما خنديديم .اونا گفتن خوب شما که به ما حال ندادين ما داشتيم با خودمون لذت مي برديم . گفتم دوست دارين پيش ما لخت باشين . نگاهي بهم کردن گفتن بشرطي که شما هم لخت بشين . گفتم باشه شما بايد ما رو لخت کنيد .آيدا شرتش رو که تا بالاي زانوهاش پوشيده بود پايين داد . مريم هم دستاشو پايين داد . اون پستونهاي خوش فرمش رو برامون نشون داد . اونا مثل دوتا عروسک سفيد پلي بوي شده بودن . آيدا منو داشت لختم مي کرد . پيرهن زيرم رو که در اورد با يه شرت موندم که مثل خيمه شده بود البته جلوش از اب اوليه کيرم خيس شده بود . مازيار کاملا لخت شده بود . مريم نشسته بود زمين و کسش ديده نمي شد. داشت کير شوهرش رو مي ماليد . آيدا شرتم رو پايين داد کيرم افتاد بيرون . زنم داشت اونو ليس مي زند . بعداز چند لحظه احساس کردم دارم خالي مي شم . به آيدا گفتم دارم خالي ميشم . مريم گفت راحت باش همين جا بريز آيدا هم گفت پس بريز رو پستونام . من هم صورت و پستوناشو و با اب منيم خيس کردم .مازيار داشت اخ واوف مي کرد اونم مثل من خالي کرد . زنا شروع کردن همديگر رو بغل کردن اب مني هايي که به روي هم ريخته شده بودن يه هم مي ماليدن . من و مازيار رفتيم و بغلشون کرديم . رو تخت دراز کشيدم . داشتيم زنامونو مي ماليديم . مي مکديم خلاصه محشري اونجا بپا شد بود . هر چهارتاييمون بد جوري عرق کرده بوديم . دوستم داشت کس زيباي زنش رو با کيرش نوازش مي کرد. تلمبه هاي زيبا و محکم و بسيار تحريک کننده اي مي زد . من داشتم از نگاه کردن اونا ارضا مي شدم . آيدا داشت زير من از لذت مي مرد . پستونهاي زنا داشتن به زيبايي بالا و پايين مي رفتن . زنا داشتن لباي همديگر رو مي مکيدند . صداي سکسي لذت بخشي از اونا مي اومد . آيدا گفت مي خوام بيام بالا . همون جور کيرم تو کسش بود کمرش رو گرفتم و چرخيدم . آيدا اومد بالا داشت خودش رو بالا پايين مي کرد . يه مدتي اينجوري گذشت . آيدا گفت اينبار مي خوام از پشت کسم رو صاحب شي . رو دست وپاهاش قرار گرفت . کسش از پشت زده بود بيرون . کيرم با يه فشار کم رفت تو داشت ديگه ابم مي اومد .مازيار و مريم هم داشتن تموم مي کردن . مريم گفت همشو بريز تو کسم . آيدا هم گفت تو هم بريز توکسم .خلاصه بعد از چند لحظه چهار نفر سست و بي حال کنار هم لخت دراز کشيده بودن . دو تخت دونفري چهار نفر لخت و عرق کرده کنار هم دراز کشيده بودن. زنا وسط و مردا کنار اونا . دوتا کس سفيد از اب مني .پستوناي تحريک شده و کبود شده از مکيدن تا اونجا نباشين نمي دونيد چقدر ادمو تحريک ميکنه . بعد رفتيم حموم . مريم رو من شستم و مازيار هم آيدا رو . تو حموم هم کار رو برعکس کرديم . ديگه تو اون لحظه همسر بودن معني نداشت . شده بوديم زن و مرد . خلاصه توي بخار حموم داشتيم يه فيلم واقعي سکسي اجرا مي کرديم . آيدا داشت زير کير مازيار داد مي زد و مريم از بس کسش رو با کيرم زده بودم سرخ سرخ شده بود. بعدها گفت تا دو روز حال راه رفتن درست حسابي رو نداشت . اومديم بيرون . لباس هم نپوشيدم شام رو همونجور لختي خورديم و تا صبح تو هم بوديم و از اون شب به بعد ديگه کار ما سکس بود و سکس؛

4 نظرات:

shahban گفت...

merc amir jooon
damet garm
mahshar bood
khobe k b mokhatabet ehteram mizari
khaste nabashi

Unknown گفت...

Chakeretam aziz.sharmande dir javab dadam.internet ghat shode bod.kari nakardam vazifebod.mersi

ناشناس گفت...

betars az rooze ghiamat ke migiran choob too koonet mikonan badbakht akhe fekresho kon to gonah mikoni dastan minevisi oona mikhoonan hal mikonan gonahet kheyli bozorge zoood dastana ro pak kon ghasde bi ehterami nadashtam faghat nasihatet kardam dige khod dani

Unknown گفت...

ظاهرا بايد نظر دادن ناشناس رو قفل كنم؛آخه عزيز من تو خودت داري ميخوني حالشو ميكني بعد نصيحتم ميكني رطب خورده كي كند منع رطب؛بدون خدا خواست جوب بكنه توكونم اول ميكنه تو كون تو كه به نظر و اعتقاد خودت احترام نميذاري

 

ابزار وبمستر