ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سکس با ملیحه

ملیحه همسایه رو بر.یمون بود و الان رفتند تهرون. اصلیتش شیرازی بود و دانشگاه شهر ما درس می خوند و اینجا هم با پسر همسایه ما دوست می شه با هاش ازدواج می کنه ولی چه ازدواجی پسره ناتوانی جنسی داشت. قبلا زیاد باهاش دوست نبودم و در حد سلام علیک و احوال پرسی با زنم دوست بودند و خانه ما هم می امد موقع حرف زدن با من تو چشمم خیره می شد و منم اینو به حساب صمیمیت وخونگرمیش می ذاشتم ولی کم کم دیدم چیز بدکی نیست یه کم چهره اش سبزه بودو چثه اش بزرگ یه روز ظهر رفتم خونه بعد از ناهار زنم گفت ملیحه می گه کامپیوترم خراب شده اگه اقا داود سر در می اره یه نگا بهش بکنه گفتم باشه غروب. غروب بازنم رفتیم خونشون شوهرش نبود برای کار رفته بود تهرون واو با مادر شوهرش بودند امد جلو احوال پرسی کنه با یه چادر خونگی بود بدون رو سری و دامن جریانو پرسیدم گفت هم کانکت نمی شه هم بعضی وقتها بالا نمی یاد.گفتم زیاد کانکت می شی ؟گفت اره همش الکی. ایراد نرم افزاری نداشت سیم تلفنش قطع بود اونو درست کردم براش تست کردم گفتم حجم برنامه هات زیاد مگه چی داری توش ؟گفت هیچی اهنگ وفیلم ر مادر شوهرش گفت اگه زیاد کار داره ما تو هال می شینیم تا سرت خلوت باشه اونا رفتند ملیحه سر پا ایستاده بود گفتم بشین اون نشست گفتم باید برنامه ها تو سبک کنی گفت من فقط بلدم گوش کنم خودت برام انجام بده با تعجب نگاش کردم گردن سینه هاش قشنگ معلوم بود گفت هرکدوم خواستی دلیت کن بجز این پوشه یه فایلی بود به اسم ملیح به اون حساس شدم فایلها رو چک می کردم اضافی هارو دلیت کردم مشکل سیستمش بهتر شد ولی زیاد نه گفتم احتمالا یکی از برنامه هات ویروسیه گفتم فایل میلح هم برات چک کنم اونم حرفی نزد بلند شد رفت توهال اونو باز کردم یه سری عکس و فیلم عروسیشان بود اونارو بی خیال شدم یه پوسه دیگه باز کردم پر عکس سکسی بود ودوتا هم فیلم سکسی صداش کردم گفتم اینارو هم حذف کنم خودش فهمید گفت حذف شان کن برنامه هاش سبک شد و مشکل سیستمش رفع شد گفتم هر چی اومد تو سیستمت نریز اگر ویروسی بشه باید ویندوزتو دوباره نصب کنی.ازم خیلی تشکر کرد یه فیتلر شکن توپ داشتم الان هم ازش استفاده می کنم اونو رو سیستمش نصب کردم وگفتم با این هرسایتی که می خوای باز می شه بعد از خوردن میوه خدا حافظی کردیم اومدیم خونه خودمون به زنم گفتم دختر خوبی حیف که تو خونواده ایناست زنم گفت اره خیلی خودمونی طفلک دلش خونه ازم پرسید تا حالا اقا داود وسط کردن کشیده کنار ؟ منم خواستم خجالت نکشه گفتم بعضی وقتها گفت علی یه دفعه خودشو می کشه کنار و وسط کار ولش می کنه و چیزش می خوابه گفتم از اقا داود بپرسم ببینم از چی میشه ؟منم به زنم گفتم پسره فکر کنم معتاد البته همین طورم بود زنم گفت طفلک اون اصلا نمی دونه من فهمیدم که حتما هم کمبود سکس داره شمارشو ازتو گوشی زنم برداشتم فردا بهش زنگ زدم اول نشناخت خودمو معرفی کردم گفت بعدا زنگ می زنم زنگ زد وکلی ازم تشکر کرد گفتم زنگ زدم ببینم سیستمت درست شده هرموقع کاری داشتی بگودیگه بامن راحت بود گفتم یه فلش بهت می دم برا خودت ولی کسی نفهمه چند تا فیلم سکس و هزارتایی عکس براش ریختم تو فلش ظهر دادم بهش به شوخی گفت فیلم ترسناک نباشه من می ترسم اخه تنهایی نیگا می کنم گفتم نه خدا حافظی کردم رفتم خونه خودمون دوسه بار باهم تماس داشتیم ولی انگار نه انگار من می دونم فیلم سکسی نیگا می کنه به زنم هم چیزی نگفتم یه روز زنگ زد گفت اقا داود شرمنده کیبوردم خراب شده اگه ممکنه یه کیبورد برام بیاری فقط خانمت نفهمه من اینقدر مزاحمت می شم وبه موبایلت زنگ می زنم کیبورد خریدم رفتم زنگ درشون رو زدم امد جلو در گفت بفرما تو یه نگاهی دور وبر کردم رفتیم توهیچ کس نبود گفتم پس موشک (به مادر شوهرش می گفتم)گفت رفتن باغ من بدبخت باید تا صبح دق کنم دل خوشیم شده این کامپیوتر داشتم کیبورد براش وصل می کردم برام شربت اورد ازش تشکر کردم گفت واقعا شرمندم نمی دونم شمارو نداشتم تو شهر غریب چی می کردم اینا که اصلا هیچ چی بارشان نیست بیرونم بدون اجازه اینا نمی تونم برم براش ناراحت شدم گفتم من همه جوره در خدمتم هر کاری داشتی فقط به خودم بگو گفت مرسی خودم می دونم گفت اقا داود زنگ بزن خونه بگوناهار نمی ری یه لقمه باهم بخوریم منم تنهام بهم مزه بده اول قبول نمی کردم دلم سوخت زنگ زدم به خانمم گفتم ظهر نمی ام ملیحه خوشحال شد گفتم ملیحه خانم یه زمان نفهمند برامون بد بشه اونم گفت خیالت تخت تا فردا نمی ان رفت اشپزخونه ناهار حاضر کنه گفتم بی خیالش شو بیا بشین یه کم حرف بزنیم گفت اخه نمی شه که گرسنه بمونیم شما بیا اینجا رفتم اشپز خونه چادرشو انداخته بود رو شونش رنگ موهاش به ادم حال می داد همینطور بی خیال سیب پوست می کند گفتم علی نمی اد گفت نه بابا من از شوهرم هم شانس نیاوردم منو ول کرده خودش معلوم نیست کجاست گفتم واقعا سخته درک می کنم به شوخی گفتم این دفعه اومد بچسب بهش نذار بره گفت همون نیاد بهتره بود و نبودش برام فرقی نداره گفتم واسه چی ؟گفت بد بختی مشکل داره گفتم مشکل چی ؟ گفت خانمت نگفت گفتم چرا یه چیزایی گفت گفت اقا داود راهی براش نمی دونی گفتم سیگار زیاد می کشه گفت اره هرموقع هم می اد با دوستاش جمع می شن اتاق در قفل می کنند گفتم اگه سیگار بزاره کنار خوب می شه گفت خیلی گفتم یه بارم منو زد گفت به تو ربطی نداره چشماش پر اشک بود برگشت یه نگاهی به من کرد گونه هاش خیس بود بلند شدم رفتم پیشش دست بردم اشکاشو پاک کردم از دستم بوس کرد وکشید به صورتش رفتم جلوتر به خودم چسبوندمش چادرش افتاد سرشو گذاشت رو شونم از گردنش بوس کردم یه تکونی خورد خودشو جمع کرد لبمو گذاشتم رو لبش شروع کردیم به لب گرفتن از پشت باسناشو گرفتم و مالیدم حسابی حال می کرد خودشو به من می مالید گفتم ملیحه باجون جوابمو داد گفتم اگه دوست نداری ادامه ندیم گرفت از کیرم گفت حال منو خراب نکن رو صندلی نشستیم کونشو تو بغلم جا می دادگفت داود باجون جوابشو دادم گفت بریم تو اتاق تو بغلم بردمش انداختم رو تخت گفت لباسامو در می اری یکی یکی در اوردم تا رسیدم به شورتش لامبادو داشت درش نیاوردم با دستم کوس وکونشو مالیدم تو اسمونا بود افتادم به جون کسش حالش عوض شد گفت چرا اینطوری شدم واییییییییییی چه کیفی میده بخوربخور جیغی زد وبدنش شل شد یه کم صبر کردم نازش کردم تا حالش جا اومد گفتم خوبی با سر گفت اره گفت چه کیفی داشت از عروسیم اینطور نشده بودم گفتم یعنی تا حالا ارگاسم نشده بودی گفت ارگاسم چیه؟ گفتم ابتو نریخته بودی گفت نه شلوارمو کشیدم پایین دست برد کیرمو گرفت گفت واییییی چه بزرگه در اوردم بیرون گفتم ساک بزن گفت ساک ؟گفتم بخورش دیدم معطل می کنه خوابوندمش رو تخت بحال69بخوابیدم روش کوسشو لیس می زدم اونم حال می کرد دیدم کیرمو کرد دهنش وبرام ساک می زنه دوباره جیغاش شروع شد کارمو قطع کردم رفتم رو کوسش گفتم می خوای سرشو تکان داد با کیرم چوچولشو مالیدم گفت بزار تو گذاشتم کوسش تونمی رفت گفت فشار بدن نترس فشار دادم نصف کیرم رفت دیدم اشکش در اومده گفتم ملیح درد داری گفت نه عزیزم از خوش حالیمه تاته فرستادم تو کوسش تلمبه می زدم با کیف تموم اویی اوییی می کردوجون می گفت ابم داشت می اومد گفتم ملیح دادادادارم می اااام ابمو خالی کردم تو کوسش اونم حال کرد ه بود می گفت جون چه داغه بریز الهی قربونت برم بدنم شل شد وافتادم روش اونم منو بو س می کرد وصورتمو نوازش می کرد یادم افتاد چی کردم فوری از روش بلند شدم گفت چی شد؟ گفتم پاشو بریز بیرون دستمو گرفت منو کشید طرف خودش گفت بی خیال عزیرم می خوام ازت یه یادگاری داشته باشم تا همدم تنهایم باشه گفتم اخه خونواده شوهرت گفت خودم درستش می کنم فردا قراره علی بیاد هر طور شده نمی زارم در بره تا ابشو بریزه توکوسم منم می گم از خودشو یه بویی حس کردم گفتم بوی چیه گفت وای غذام سوخت دوید طرف اشپز خونه کون وسینه هاش بالا پایین می پریدند دو باره کیرم سیخ شد از پشت گرفتمش نشستم رو صندلی اون برگشت طرف من پاهاشو انداخت دو طرفم وکیرمو گذاشت تو کوسش طوری بالا پایین می کرد که از لذت وشهوت داد می کشیدیم دوباره با هم خالی شدیم بعد از اینکه حالمون سرجاش اومد همونطور تو بغلم بردمش حموم ورفتیم زیر دوش تو بغلم بود زیر دوش انگشت کردم تو سوراخ کونش گفت باشه دفعه بعد کیرمو کشیدم بیرون کیرمو برام شست اومدیم بیرون گفتم من سر کوچه منتظرم بریم ناهار یواشکی رفتم بیرون اونم اومد رفتیم یه پرس جوجه خوردیم گفت امروز معنی زندگی ر و فهمیدم بعد ناهار گذاشتمش سر کوچه و رفتم مغازه بعد اون زیاد می اومد خونمون دیگه فرصت نشد سکس کنیم بعد یه ماه زنم گفت ملیحه حامله اس من خوشحال شدم که اونو از تنهایی در اوردم بعد از یکی دو بار سکس دیگه یادش دادم که چطور شوهرشو بیاره تو خط و موفق هم شده بود اونا رفتن تهرون یه روز زنگ زد بخاطر همه چی ازم تشکر کرد و گفت دیگه مادر شده اونم مادر دو قلو البته اینو زنم بهم گفته بود.پایان

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر