ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سكس شانس با مامانم2

سلام من سعیدم که داستان سکسی شانس سکس با مامان رو نوشتم بعد از اون ماجرای اول همش تو کف مامان بودم ولی خداییش اصلا پا نمیداد تا اینکه یه روز بعد از اینکه فیلم سوپر دیدم رفتم حموم تا یه حالی به خودم بدم یهو یه فکری به سرم زد بعداز چند دقیقه مامانمو صدا زدم بیاد پشت گردنمو بزنه آخه همیشه مال بابامو میزد اونم قبول کرد ماشین تیغ و گرفت و شروع کرد یه لحظه احساس سوزش کردم و مامانم گفت وای گردنت برید منم گردنمو گرفتمو سریع پریدم زیر دوش مامانم هم که ترسیده بود اومد تو حموم تاببینه گردنم چی شده که تی شرت و دامنش خیس شد چون میدونستم دیگه مجبوره خودشو بشوره گفتم مامان لباسات که خیس شدن باید درشون بیاری اونم با اخم گفت نه اول تو برو بیرون بعد من میام گفتم منم اگه بخوام برم بیرون که باید شرتمو در بیارم تازه ما که قبلا همه چیز همدیگه رو دیدیم مامان گفت سعید خیلی پررو شدیا گفتم مگه چیه کاری که نمیخوایم بکنیم و سریع دامنشو کشیدم پایین یهو دستشو گذاشت رو کسش منم گفتم مامان حالا بیا کارتو تموم کن کارش که تموم شد لیفو دادم دستش تا بدنمو بشوره تو همین حین کیرمم داشت شق میشد که مامانم اومد جلو روم تا کیرمو دید گفت سریعخودتو جمع و جور کن بی تربیت منم گفتم جمع کردنش دیگه دست خودم نیست و با التماس ازش خواستم منم اونو بشورم تا کیرم بخوابه تی شرتش و در آوردم و شروع کردم کف مالی ولی آروم دست میکشیدم تا حالش عوض شه وقتی پشتشو شستم کیرم بیشتر شق شده بود اونم تقریبا داشت نرم میشد دراز کشید کف حموم تا جلوشو بشورم منم سینه هاشو یکم دستمالی کردمو شورتمو کشیدم پایین نشستم رو رونش یکم کسشو شستم اومدم کیرمو بذارم روکسش که نذاشت و گفت قرار نبود کاری کنی خلاصه به پیشنهاد خودش گذاشتم لای سینه هاش و شروع کردم تلمبه زدن بعد از 2 دقیقه آبم با فشار زد بیرون و یه کم ریخت رو صورتش که یهو عصبنی شد و گفت خیلی احمقی نمیتونستی آبتو بریزی اونور بی جنبه ( درست برخلاف اون دروغگوهای خیال پردازی که میگن مامانم یا خالم یا عمم آبمو تا آخرش خورد و گفت خیلی خوشمزه است )خلاصه اومدم بیرون ولی این ماجرا یه ماجرای باحال دیگه بدنبال داشت که بعدا میگم براتونخلاصه از حموم که اومدم بیرون صبر کردم تا مامانمم هم اومد بیرون با یه حالت پشیمونی رفتم پیشش و گفتم معذرت میخوام همش تقصیر علیه مامانم گفت ببین سعید جان ممکنه برا هر جوونی این شرایط پیش بیاد ولی مهم اینه که بتونی خودتو کنترل کنی تو هم دیگه بهش فکر نکن من گفتم نه همش تقصیر اون مادر جنده است که مادرم گفت سعید جان در مورد عمت اینطوری صحبت نکن این حرفا خوبیت نداره
من : آخه همش بخاطر اون کثافته
مامان : هرچی بود تموم شد ولش کن ( تو همین حال هم منو گرفته بود تو غلشو نوازش میکرد )
: اون نباید مادر جنده خودشو با تو مقایسه میکرد
: این حرفا رو در مورد عمه سعیده نزن
: مگه ندیدی همیشه چقدر لباساش بازه
: آخه اون عمته بهت محرمه
: به من محرمه به بقیه که محرم نیست مگه ندیدی چطوری عشوه میاد و دل همه رو میبره
: ول کن اینا رو سعید جان
: نه من باید بهش حالی کنم آخه اون هنوز عکستو پاک نکرده تا اینو گفتم مامانم رنگش تغییر کرد و من ادامه دادم منم باید از عمه سعیده اتو بگیرم تا دیگه اون عکسو پاک کنه
: آخه چه جوری
: هیچی تو زنگ بزن به عمه سعیده بگو تو کامیوتر من فیلم ناجور پیدا کردی ازش خواهش کن بیاد باهام صحبت کنه منمیدونم چطوری لختش کنم بعد تو ازش فیلم بگیر نشون علی میدیم تا اونم عکستو پاک کنه
مامانم قبول کرد و زنگ زد به عمه وقتی اومد من تو اتاق مامانم اینا قایم شده بودم مامانم اول فیلمو به عمه نشون داد منم صبر کردم تا یه ربعی بگذره تا عمه حشری بشه بعد یهو رفتم تو مامان گفت سعید جان کی اومدی گفتم الان اونم طبق نقشه گفت من میرم خرید گفتم بذار من برم( برا اینکه عمه شک نکنه ) اونم گفتعمه باهات کار داره تو خونه بمون و لباس پوشیدئ رفت منم رفتم نشستم رو تختم که عمه گفت سعید جان اینا چیه گفت همین فیلما دیگه گفتم اگه منظورتون اینه که خودتونم داشتین میدیدین گفت آخه ما موقعیتمون فرق میکنه میتونیم خودمونو خالی کنیم ولی تو هنوز مجردی فشار بهت وارد میشه
گفتم یعنی شما هم با حسین آقا همین کارا رو میکنین که یه لبخندی زد و گفت ای شیطون تو به اینا چکار داری گفتم آخه هیکلت خیلی نازه سینه هاتم که همیشه نمایونه گفت ای چشم چرون گفتم آخه همینا به اضافه این فیلما حال آدمو خراب میکنه ناغافل دستمو گذاشتم رد سینه شو شروع کردم مالیدن بعد چند دقیقه تاپشو دادم بالا شروع کردم خوردن ممه بعد 5 دقیقه دامنشو دادم پایین که گفت دیگه داری زیاده رویمیکنیا با التماس بهش گفتم فقط میخوام ببینم اونم اجازه داد ناغفل کسشو بوسیدمو شروع کردم لیسیدن دیگه داشت ناله هاش در میومد که منم شلارمو درآوردم یه تف بهش زدم و گذاشتم رو کسش و شروع کردم تلمبه زدن 3 دقیقه بعد که آبم اومد کشیدم بیرون ریختم رو شکمش و اوفتادم تو بغلش گفت چیه سعید جان خالی شدی گفتم آره گفت الهی عمه قربونت بره چون بهم حال دادی ( آخه میگفت تا حالا حسین آقا کسشو نمیخورده ) هر وقت دیگه هم کیرت بلند شد بهم خبر بده خودم میام حالتو جا میارم اصلا خودم جندت میشم یه وقت نری جنده بیاریا معلوم نیست چه مرضی داشته باشن عوضیا ( تمام این ماجرا رو مامان از لای در فیلم گرفته بود )

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر