ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

آخرين سكس من2

میدونستم که قفل همه زن ها سینه هاشونه.رفتم کنار الهام با لباس کامل بود. میدو نستم مقاومت میکنه. بهش گفتم کامل کامل کامل و گرنه من بیرون نمیرم. گفت نه نه نمی خوام اشکان.گفتم اسم مرد غریبه ره نیار تو زن منی فهمیدی یا حبست کنم تو خونه. باید می فهمید که چی واقعا هم زن من بود و اشکان یک غریبه ست. بدون هیچ حرفی چادرش رو کنار زدمو دکمه های مانتوش رو باز کردم وای، اه زیرش پیرهن بود. نه نه ول کن نه انگشت وسطم رو کردم توی دهنش گقتم فعلا این رو بمک تا بعد، اما گازش گرفت گفت خفه شو مرتیکه، اوووووف چقدر با حال ظاهرا من باید زوري بکنمش. هیچي نگفتم. فقط از روی سوتین قرمز رنگش شروع کردم به مالید سینه هاش، نکن نکن آی نامرد، اوف چه حالی می داد. آییییییییییییییییییییییی نهههههههههههههههه آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه، هنوز داشت مقاومت میکرد، صدای گریه اشکان میومد. اما میدونستم بالاخره تا اخر کار راحت میكنم و ميريزم توش ، داد زدم اووووووووووووووف، عجب تیکه ای هستی ، اما هنوز من دستم به بدنش هم نخورده بود، دیگه وقتش بود، نه، نه، مرتیکه حیز ول کن، ساکت میخواهم زنم رو بکنم آبمو توی تموم سوراخات میریزم. نه آفرین. عجب ناله هایی می کرد؛ عجب استیلی، عجب برفی،...خوب دیگه ناله هاش با شهوت ترکیب داشت میشد، در گوشش آروم گفتم ،خییییییییییییییییلی دوستت دارم، عشق با سکس عجب مزه ای میده. یه جیغی زد بلند شد که بره من هم از خدا خواسته سریع چادر و مانتوش رو در آوردم و انداختمش روی تخت و سوتینشو باز کردم و سینه هاش ره فقط گاز میزدم تا حشری شه،من دیگه رفته بودم توفضا.دادمي زد اشکان، نه نه نامرد آآآآآآآآآآآآآی آآآآآآآآآآآآآای نهههههههههههههههههعجب سینه هایی بود،چیکارشون میشد کرد ، من اولش شروع کردم یک انگشت زدم نوکش رفت پایین و پرید بالا و گفتم اوف ، چی ساختي، دمت گرم، حالا بذار من آبمو بریزم توت ببین جی میشه. خفه شو مرتیکه من پشیمون شدم. همیشه از این صحنه ها خوشم میومد، نشستم روش تا نتونه تکون بخوره.هنوز هم لباس هام تنم بود، دوست داشتم اون درشون بیاره، اما هنوز خیلی زود بود، شروع کردم به لیس زیر سینه اش، نمی دونید چی می کشیدم،وایسا وایسا وایسا هنوز زوده، الکی الکی داشت آبم میومدهنوز نه کسش رو دیده بودم نه کونش رو فقط رو سینه هاش بودم سرشو لیس زدم و اون هم با نه نه خیلی بیشتر تحریکم می کرد، گفتم ناله های اصلیت مونده، هنوز که جرت ندادم.سینه هاش رو بردم توی دهنم وشروع کردم به لیسیدن و خوردن، مثل بستنی قیفی باهاش بازی می کردم، دیگه کم کم آییییییییییییییییییییییی داشت می شد، باید اشکان رو دک میکردم، بهش گفتم برو داد میزد نه نه نامرد، خودم خفت می کنم، خوبه لا اقل خونشون ویلایی بود صدا جایی نمی رفت، اما تا اشکان بود الهام نمی تونست درست حال بده، تازه الهام داشت میومد رو حال نمی تونستم فاصله بندازم، رفتم پشت در گفتمش یا میری یا من زنمو طلاق نمیدم، هر روزم سه با میکنمش تا بفهمی، میدونست من کله خرم، من هم باید امروز تموم کارهامو باهاش میکردم، نمیشد که یه بار حلال توی عمرم می تونستم با دل سیر الهام رو بکنم ، دیگه حتی فکرش رو هم نمی تونستم بنکم. با هر بد بختی ای بود ، خواستمم ردش کنم، دیدم هنوز حرف هام تموم نشده انقدر بهش فشار اومد که رفت، چه جالب فکر نمی کردم انقدر راحت بره، اما بهتر وگرنه روانی میشد، یادم باشه هیچوقت زنمو سه طلاقه نکنم ، اون هم وقتی اینجوری برای هم میمیرن، اوف سر خر نداریم دیگه، بدون هیج صحبتی رفتم سراغش ادامه سینه هاش و خوردم ،- حالا میدونم که این مزد این بود که به هیچ دختری و زن های مردمن گاه چپ نکردم.خوب دیگه اولیش تنبیه شده بود، مونده بود این یکی که هم حال کنم هم تنبیه اش کنم. باید تست میکردم ببینم از چه کاری توی سکس بدش میاد مجبورش کنم، تا یاد نگیره از عشقش بگذره (و هم من هم یک سکس حلال با زنم داشته باشم)؛ادامه دارد...

11 نظرات:

ناشناس گفت...

کیفیت داستانها شدیدا افت کرده

Unknown گفت...

Faghat mitonam begam bebakhshid age mored pasandet nabod.mersi az dadane nazar

هاله گفت...

سلام

ادامهٔ بابای خوب را نمی نویسی.

رئوف دادا گفت...

سریع تر ادامه اش رو بزار

قربان مرامت

‏§¤[رئوف]¤§

amir-2008 گفت...

ettefaghan khubi in site ine ke hame joor sooje toosh peyda mishe
inam sooje jalebi bood

ناشناس گفت...

amir man ke az in dastane kharet khaili khosham omad
baghye ham bad naboodand
mamnoon az lotfet

lotfan zood tar edameh akharin sex man ro bezar
mamnooooooooooooooooooooon

ناشناس گفت...

agha khodaii in sabk dastan ro tahala too jaii nakhoonde boodam
kheili chize toopie
man az avalesh bahat boodam az oonjaii ke too shahvani tablighet mishodo bazi dastan hat copy bood ama alan vaghan dari miterekooni faghat toro khoda zood tar baghiasho bezar
khafan too kafam
darzemn dastane zoori bezar
kheili hal mide
hala zoori ba harki
damet garm
bye

ناشناس گفت...

agha khodaii in sabk dastan ro tahala too jaii nakhoonde boodam
kheili chize toopie
man az avalesh bahat boodam az oonjaii ke too shahvani tablighet mishodo bazi dastan hat copy bood ama alan vaghan dari miterekooni faghat toro khoda zood tar baghiasho bezar
khafan too kafam
darzemn dastane zoori bezar
kheili hal mide
hala zoori ba harki
damet garm
bye

ناشناس گفت...

salam . kolan az dastanat khosham omad vali in be nazaram ziad jaleb nist albate mikham akharesho hatman benevisi . rasty ye dastan sex chand nafaram benevis . dastan haie chand ghesmatit bahal tare . ba tashakor sina285

ناشناس گفت...

مرسی از داستانات میشه یه داستان بنویسی که توی اون پسره از مادرش بچه دار میشه

Unknown گفت...

سلام هاله جان جشم مينويسم ميزام؛الان تعدادي داستان قبل اون نيمه كاره مونده عزيز؛رئوف جون حتما ميزارم عزيز؛امير جونم شما لطفداري بمن خيلي آقائي؛ناشناس عزيز شماهم نظر لطفتونه بله درسته داستانهام در خيلي از سايتها نظير شهواني و لوتي و.... هست اما بدون ذكر منبع؛برام مهم نيست اونها اينكارو ميكنن مهم اينه شما دوستانم رو راضي كنم؛اما ناشناس عزيز داستان درخواستي شما روهم نوشتم برات ميذارم؛تشكر از همه دوستان

 

ابزار وبمستر