ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سكس با مادرزنم مهسا

من احسان 26 ساله از اصفهان میخوام ماجرای سکس خودم رو با مادر زنم رو برای شما بنویسم ماجرای
ما از اینجا شروع شد که من حدود 1سال پیش با یه دختر 20 ساله به نام ندا ازدواج کردم راستش خانواده زنم هم
اهل اصفهان هستند به خاطر همین خیلی زود با خانواده زنم عادی شدیم راستش من از همون روز اول که خواستگاری
ندا رفتم خیلی از مامانش خوشم اومد چون هیکل خوب کمر باریک و با اینکه سن حدود 35 سال بود ولی هر کس میدیدش
فکر میکرد 25 سال سن داره بگذریم راستش تو یکی از فصل های سرد زمستون بود که پدر زن بنده رفته بود جزیره کیش
ما هم تو این هوای سرد جلوی بخاری مشغول گرم کردن خودمون بودیم خلاصه اون شب هم از قضاء دوست صمیمی خانم من
که با آنها رفت و آمد داریم شوهرش رفته بود مسافرت به خاطر همین خانم من مجبور بود شب رو اونجا بخوابه من هم که
از خدا میخواستم با مادر زنم خلوت کنم به خاطر همین بدون هیچ گیر دادنی قبول کردم خلاصه ساعت 8 شب بود که خانمم رو
رسوندم و چون خودم هم هوس مشروب کرده بودم قرار بود برم مشروب بگیرم که یهو موبایلم زنگ خورد یکی از دوستهام بود
مثل اینکه تو خونشون پارتی داشتن ما رو هم دعوت کردند من هم گفتم میام به خاطر همین زنگ زدم مادر زن گفتم شب من نمیام
اون هم گفت باشه و خلاصه رفتیم پارتی تا حدود ساعت 4 صبح طول کشید به خاطر همین من که خیلی خوابم گرفته بود و اونجا
خیلی شلوغ بود به خاطر همین شب رو برگشتم خونه مادر زنم کلید هم که داشتم خلاصه آروم رفتم تو خونه و رفتم تو حال دیدم
مادر زنم خوابیده و دستگاه ویدیو روشن و فیلم سکس پخش میکنه خیلی عجیب بود به خاطر همین مادر زنم رو بیدار کردم گفتم برین تو اتاق
گفت باشه پرسید ویدیو رو شما خاموش کردید من گفتم آره گفت فیلم تموم شده بود من هم به روی خودم نیووردم گفتم آره خلاصه
دیدم بلند شد و گفت شما برین تو اتاق خواب من همین جا میخوام تلویزیون ببینم راحت باشید من هم از خدام بود مشروب هم خورده
بودم مست مست بودم رفتم 30دقیقه بعد میخواستم برم دستشویی که دیدم مادر زنم با شرت و کرست داره فیلم سکسی نگاه میکنه
منو دید جا خورد من هم مست گفتم راحت باشید خلاصه رفتم بغل مادر زن گفتم خوش می گذره گفت نه بابا مگه تنهایی میشه من هم
از خدام بود اصلا از این حرف مادر زنم جا خوردم کیرم حسابی شق شده بود رفتم پیشش نشستم با هم فیلم دیدیم تا ساعت 5.30
بیدار بودیم حالا من کف و مادر زنم کف تر خلاصه من یواش یواش دستم بردم رو ران پا ش که یهو دیدم دستش رو گذاشت رو
دست هام و فشار داد من که دیگه داشته از هوس میمردم یه لب ازش گرفتم دیدم اومد تو بغلم من دیگه معطل نکردم سریع بردم
تو اتاق خواب خوابوندمش رو تخت واز روی شرت توری کس قلمبه بی موش معلوم بود عجب کسی هر که دیده باشه فکر
میکنه کس دختر 12 سالست به خودم میبالیدم همچون مادر زنی دارم کاش به جای زنم مادر زنم رو میگرفتم دیگه طاقت نیوردم از
ر وی شرت کسش رو لیسیدم دیگه هوسم داشت به نهایت میرسید که سریع شرتش رو در آودم وای عجب کسی داشت قلمبه که خط لای
کسش نمایان بود اونقدر هم صاف شده بود که بعد ها فهمیدم که خودش بیشتر از من دوست داشته با من سکس داشته باشه و همون
شب هم کسش رو صاف کرده بود اونقدر کسش رو خوردم که ناله هاش در اومده بود اینقدر که به من خوش میگذشت به اون خوش
نمیگذشت چون همچون کس ی واقعا لذت میده خوردنش اونقدر خوردم که دیگه داشت آبش میومد گفت بسه بعد من
خوابیدم و اون اومد کیرم رو بدون معطلی کرد تو دهنش وای چه دهنی عجب لبی لبهاش از دختر13 ساله خوشگلتر و قرمزتر خلاصه
همینطور کیرم رو تا آخر میکرد تو دهنش و لیس میزد بعد که کیرم چرب شد کردم تو کسش و شروع کردم به تلمبه زدن با سرعت
تلمبه میزدم که دیگه کم کم داشت آب من و اون میومد که نذاشتم گفتم باید از عقب بکنم اول گفت نه ولی راضی شد کردم تو یه خورده
آخ گفت کیرم رفت تو اینطور که خودش میگفت اولین باره داره از عقب میده ولی معلوم بود دروغ میگه چون زیاد دردش نیومد
ولی خیلی تنگ بود خیلی حال داد بالاخره باز هم از جلو کردمش تا آبش اومد و داشت آب من هم میومد که بهش گفتم آبم رو کجا بریزم
گفت هر جا راحتی با اجازه ما هم نامردی نکردیم ریختیم تو کسش از اون به بعد هر هفته یک بار یا تو منزل خودم یا منزل پدر زن و بعضی
مواقع هم خونه خالی میبرم و ترتیب مادر زنم رو مید اد م

1 نظرات:

ایرانی گفت...

ماجرای قشنگی بود .این جوری که مادرزنه سریع به دامادش راه داد احسان خان اگه با غیرت باشه باید متو جه زنش باشه که نکنه ژنتیکی خصلت مادره به دختره سرایت کنه ..ایرانی

 

ابزار وبمستر