ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سكس با خواهرم سارا

اسم من ابوالفضله و 21 سال دارم. خواهرم که اسمش سارا هست 18 سال داره. من خیلی وقت بود به سکس با خواهرم فکر می کردم و همیشه تو کف گاییدن خواهرم بودم. خواهرم خیلی خوشگل و خوش هیکله و اولین بار که من اونو تقریبا لخت دیدم زمانی بود که برای شرکت تو جشن تولد دوستش داشت آماده می شد و من هم از لای در یواشکی نگاهش می کردم ولی اون پشتش به من بود و منو نمی دید. قلبم با سرعت هر چه تمامتر می زد و من هم کمی می ترسیدم که منو نبینه. اون فقط یه شورت پاش بود و دیگه هیچی تنش نبود. البته نتونستم سینه هاش رو خوب ببینم ولی از همون روز روزی هزار بار نقشه می کشیدم که چه جوری مخشو بزنم و یه دل سیر بگایمش. خلاصه بعد از شش ماه یهو همه شرایط آماده شد. پدرم سفر کاری داشت و مادرم هم چند روزی رفته بود مشهد پهلوی خواهرش و من و خواهرم به بهانه درس و امتحانات تو خونه مونده بودیم. صبح روز جمعه بود که خواهرم خودشو برای رفتن به حموم آماده کرد و من منتظر بودم تا نقشمو عملی کنم. وقتی از حموم در اومد و داشت تو رختکن لباسهاشو تنش می کرد آروم درو باز کردم. البته باید بگم قلبم اومده بود تو دهنم. اما چون کیرم داشت از بی کسی فسیل می شد دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم. چنان شق دردهایی می گرفتم که نگو. خوب براتون می گفتم که خواهرم با دیدن من پشت سرش با لحن عجیبی مثل ترس و حیا یهو دستشو گذاشت روی سینه هاش و گفت اینجا چکار می کنی؟ برو بیرون. صورتشو هرگز فراموش نمی کنم. اصلا فکر نمی کرد یه روز این کارو باهاش بکنم. من هم فقط به شق دردهام فکر می کردم. بالاخره بعد یه ربع که باهاش صحبت کردم فقط حاضر شد که کسشو بلیسم. اما من بردمش تو اتاقش و بعد از کس لیسی رفتم سراغ سوراخ کونش و اون قدر کونشو لیسیدم که حسابی گشاد شد. خواهرم خوشش اومده بود و انگار دیگه تقلا نمی کرد و من هم که اوضاع رو مناسب دیدم کیرمو کردم تو کونش. چنان جیغی زد که نگو. بالاخره بعد از چند بار تلمبه زدن آروم گرفت. من کیرمو در آوردم و اون کاری رو که همیشه دلم می خواست بالاخره کردم. من به پشت روی تخت خوابیدم و خواهرم باسنشو گذاشت رو صورتم و با یه دستش برای کیرم جلق می زد. من با دست باسنشو رو صورتم فشار می دادم و حتی کمی سوراخ کونشو باز کردم به طوری که بوی مدفوعش به دماغم می خورد. حتی یکی دو بار می خواستم مدفوعشو بخورم که البته نشد. چون کم کم نزدیک بود آبم بیاد. بوی مدفوعش برام مثل عسل شیرین بود. حتی دماغمو داخل سوراخ کونش فشار دادم و دهانمو باز گذاشتم تا کسش توی دهنم جا بگیره. بالاخره خواهرم آخرین جلقو برام زد و من در حالی که صورتم زیر کون خواهرم بود آبم اومد و ریخت رو خودم. بعد از اون ماجرا ما تقریبا هر ماه سه چهار بار سکس داریم.

9 نظرات:

ناشناس گفت...

خیلی خوبه ممنون از زحماتت

Unknown گفت...

Khahesh mikonam doste aziz.

ناشناس گفت...

والله نمیدانم شما چگونه انسان هایی هستید. آخر چطور آدم میتونه با مادرش یا خواهرش سکس بکنه. این دیگه آخر پستی و رذالت است. چرا این کار را میکنید؟ چرا از راه درست و لذت بخش اش سکس نمیکنید؟

Unknown گفت...

از بس نفهم و خر تشريف داري كه نميفهمي اين داستانها خياليه؛با اين مملكت تخمي راه مشروعش ميدوني جيه؛زن و دخترو مادرو فاميملهاي خايه مالهارو عين خر بكنيمشون؛

Unknown گفت...

از بس نفهم و خر تشريف داري كه نميفهمي اين داستانها خياليه؛با اين مملكت تخمي راه مشروعش ميدوني جيه؛زن و دخترو مادرو فاميملهاي خايه مالهارو عين خر بكنيمشون؛

ناشناس گفت...

گوه خوردی که میگی خیالیه. اینکه خیالی داستان میسازی حتما از اش لذت میبری و اگر برایت ممکن باشد حتما این کار را میکنی. لا اقل روراست باش!

Unknown گفت...

Man nakhastam to ro bokhoram chon az goham past tari.barat kart davat nafrestadim biay inja.be kir hame bazdid konandeha ke khoshet nemiad az dastanha.

ناشناس گفت...

سلام مرسی از داستانات میشه یه داستان بنویسی که پسره از مادرش صاحب بچه بشه

ناشناس گفت...

سلام مرسی از داستانات میشه یه داستان بنویسی که پسره از مادرش صاحب بچه بشه

 

ابزار وبمستر