ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

کوس دادن مامانم به دوست دائیم

ماجرايي که ميخوام براتون بگم مربوط به 4سال قبله که توخونه دايي اينا يک مهموني بود و همه فاميل و چند تا از دوستاي دايم هم با خونوادهاشون اونجا بودن.يکي از اين دوستاي دايم اسمش منصور بود.اين منصور خان يکي از خاستگارهاي پر و پا قرص مامانم بوده که ديگه مامانم راضي نميشه و زن باباي خدا بيامرز ما ميشه.نتيجشم من هستم.تا قبل از اينکه شام بخوريم همه چيز به صورت عادي پيش ميرفت تا اينکه شام ميخواستن بدن من حسابي کلافه شده بودم حوصلم سررفته بود حسابي يه جوراي هم کلافه شده بودم چون ندا جوون دختر خاله گلم نيومده بود و منم حسابي تو کف مونده بودم.دختر دایي لوس و کوني هم براي اينکه لج منو در بياره هي پسراي اقوام رو تحويل ميگرفت مخصوصا اون پسر عموي کونيش رو که ميدونست من حسابي از اون بدم مياد.خلاصه نزدیکهای شام دادن بود خالم که خيلي باهم رفيقيم اومد گفت چه مرگته؟؟؟؟ گفتم همش تقصير اين خواهر زادته که نيومده.گفت خفه بشي تو اين همه دختر اينجاست تو دنبال نخود سياه ميگردي؟؟؟؟ گفتم اون نخود طلاست.زد زير خنده گفت شاعر شدي يا کوس خول؟؟؟ گفتم ديووووووونه شدم.گفت چرااااااا؟؟؟ گفتم نگاه به اين مرجان کن چه جور فلاني رو تحويل ميگيره انگار همين يه پسره از تو اسمون افتاده مردتکه کوووووووني.خالم زد زير خند گفت حالا بيا خودم برات جبران ميکنم؟؟؟؟؟ گفتم چي رو؟؟؟؟؟؟ گفت امشب يه حالي بهت ميدم که حال کني.گفتم تووووووو؟؟؟؟؟گفت اره.گفتم تو که وقت گلاب گيريته (پريود بود)؟؟؟ گفت مگه ميخوام بهت بدم؟؟؟ گفتم پس چي ميگي؟؟؟؟؟؟ گفت اولا که نميتونم بعدشم اگه ميشد چون امير شوهرم هست نميشه گفتم خوب پس چی ميگي تو هي چوس چوس ميکني؟؟؟؟؟ گفت يادته گفتي ميخواهي کوس دادن مامان مريم رو ببيني؟؟؟ گفتم خوب چه ربطي داره؟؟ نکنه ميخواد امشب جلوي همه کوووووس بده؟؟؟؟؟ حتما نمايش ميخواد بده نه؟؟؟؟؟؟ گفت اره ولي نه جلوي همه.گفتم حتما ميخواد به تو هم بده نه يا به امير؟؟ گفت خفه شوووووووو؟؟ بذار برات بگم بعد گفت منصور ميخواد مامانتو امشب بکنه بعد از شام که اوضاع خر تو خر ميشه و همه کم کم مست ميشن اون ميخواد ترتيب مامانت رو بده؟؟؟؟ گفتم تواز کجا ميدوني؟؟؟؟؟؟ گفت من ميدونم ديگه اصرار که کردم جريان رو برام گفت که اونا باهم در ارتباط بودن از قبل البته به يه چيزاي هم شک کرده بودم خودم ولي نه به اين شکل حالا شايد براي شماها اين فکر بوجود بياد که چرا من با خالم اينقدر راحتم؟؟؟؟؟ من با خالم از زماني که مجرد بوده رابطه داشتم وهنوزم ادامه داره.خالم هم رابطه خيلي خوبي با مامانم داره و اونا باهم حتي لزم دارن.شامو که خورديم من يکمي عصباني بودم ولي به اينکه تا چند ساعت ديگه ميبينم که مامانم داره کوس ميده يجوري ميشدم و باعث ميشد به خودم مسلط شم تا اينکه شامو خورديم و يواش يواش مشروب اومد وسط وهمه اونهايکه اهلش بودن خوردن کم کم داشت خر تو خر ميشد.خالم اومد گفت که هرموقع بهت اشاره کردم بيا تا بريم برقصيم تا مامانت بتونه بره.منم خودمو طبق نقشه خالم زدم به مستي حالا خوبه که هيچ چيز نخورده بوديم بعد خالم اومد و رفتيم رقصيدیم.ديدم منصور رفت توحياط و مامانم چند لحظه بعدش رفت دنبالش خالم گفت رفتن.چند لحظه بعد ماهم ميريم.گفتم ماهم؟؟ يعني توهم ميخواي بياي نه؟؟؟؟؟ گفت اره بريم فيلم سوپر زنده ببينيم بعدشم ميترسم بري کار دستمون بدي.خلاصه بعد از چند مدت ماهم رفتیم توحياط موقعيکه ميخواستيم بريم امير اومد گفت کجا؟؟؟؟؟ خالم گفت يه خورده اميد حالش خرابه ميريم توحياط که حالش بياد سر جاش.اونم گفت خوب باشه برين.بعد خالم گفت خوبه بشما که بد نميگذره؟؟ خوب سرتون گرمه دل ميدن قلوه ميگيرن؟؟؟؟؟؟ اميرم خنديد گفت خوب ديگه برو.خلاصه اومديم بيرون گفتم حالا کجا هستن؟؟؟؟؟ گفت تو انباري رفتيم اونجا در بسته بود و چيزي پيدا نبود بالای در انباري يه شيشه بود که ميشد از اونجا اون تو رو ديد.رفتيم دوتا بلوک اورديم و زير پامون گذاشتيم و تو رو نگاه کرديم.ووااااااااییییییییی ديدم مامانم نشسته جلو منصور داره براش ساک ميزنه و اونم حسابي داره حال میکنه.یکدفعه ديدم يکي داره کيرررررررمو ميماله؟؟؟؟؟؟؟؟ ديدم خالمه که داره ميماله.کيرم سفت شوده بود.منصور مامانم رو بلند کرد گذاشتش روی ميز کنار ديوار و شروع به لب گرفتن کردن.مامانم لب ميداد مثل چي بگم؟؟؟؟؟ بعد اونو کامل لخت کرد افتاد بجونش اونم حسابي سينه هاش رو ميخورد منم بيکار نبودم با کووووون خاله مشغول بودم.منصور اومد سروقت کوس مامانم.اووووووووووف حسابي براش خورد بعدم گفت مريم خانم زنم نشدی ولي حالا بايد تلافي کني؟؟؟؟؟؟؟ مامانم ميگفت باشههههه عزیزمممممم هرچقدر ميخواي بکنننننننننن تو کووووووووس و کووووووووونممممم جرررررررررممممم بدههههههه.برای بار اول اونشب ابم اومد.بعد منصور مامانم خوابوند روي ميز و دوتا پاهاشو گذاشت روشونش و با فشاررررررر کرد تو کوووووووس مامانم که يه اهيییییییی کشيد و شروع به تلمبه زدن کرد.منکه داشتم از ديدن اين صحنه ها ميمردم از لذت.ووااایییییییی ديدم داره مامانمو برميگردونه و اون رو به شکم خوابوند روميز و از عقب کرد توکووووووونش آخ خ خخخخخخخخخخخخخ.داشتم ميمردم بعد ديدم داره با انگشت کون مامانم رو ميماله وهي ميگفت قربون این کون بشممممممم مریممم جووووون تابحال کوني مثل کون تو ندیدممممممممم.مامانم ميگفت همش مال خودتههههههههه بکننننننن جررررررششش بدهههههههه.مگه زنت بهت کون نميده؟؟؟؟؟؟ اونم ميگفت چرا ولي کون تو چيز ديگه ايیییییییییییییییه.يک نیم ساعتی بود که مشغول بودن منم تو اون مدت دوبار ارضا شده بودم ولي خاله بدبختم هنوز نشده بود.منصور کيررررش رو از کوووون مامانم کشيد بيرون.برش گردوند و کيرررررشو گذاشت لاي سینهاي مامانم چند بار تلمبه زد تا ابش اومد و ريخت روي سینهاي مامانم.اونم با دست روشکم و سينهاش پخشش کرد.ماهم ديدم کار تموم شوده زود بلوکها رو برديم گذاشتيم سرجاش و رفتيم تو.هنوز همه درحال رقص و مسخره بازي بودن جالب اين بودکه دايم هم سرش با زن منصور حسابي گرم بود و گاهي هم دستي به کووووووووون ميترا زن منصور ميکشيد که ميشد دختر خاله مامانم.موقعيکه مامانم اومد تو رفتم پهلوش گفتم مريم خانم افتخار ميدين باهم يکم برقصيم؟؟؟؟؟؟؟ مامانم گفت نه يکم سرم درد ميکنه.گفتم ارهههههه ميدونم مال مشروبه البته اگه منم يه کيررررررررر گنده مثل کير منصور ميرفت تو کوووووس و کووونم ديگه نميتونستم برقصم.از اون روز ديگه من حسابي رفتم تو کف مامانم و هميشه دلم ميخواست اونو بکنمششششششششش.پایان

10 نظرات:

ناشناس گفت...

بيغيرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت اينا كي تو تشويق ميكنن شيطاناي انسي هستن اگه تو بدانمي
من افغانيم از نظر من اين بود
0093772053225

Unknown گفت...

كوس ننتتتتتتتتتتتت خواهركوسته بي ناموس

Unknown گفت...

كوس ننتتتتتتتتتتتت خواهركوسته بي ناموس

matin گفت...

افغانی کوس ننت کوس کش مادر قحبه یه بار دیگه بیایی تو این سایت ننت گاییده کس کش

ناشناس گفت...

KOS KHAHARET MADAR JENDEH CHEQAD SHOMA KOS KISHA BEE GHAIRAT HASTEEN SHOMA AZ EEN KE DARE MAMANETOON KOS MEEDE LEZAT MEBAREEN OON WAQT BA AFGHANI FOSH MEDI SHOMA AGA KEER DASHTEEN NANATOONA KAS DEGA NAMEGAYEED

Unknown گفت...

دوستان تحوليل بكيريد ديكه افغاني هم به ماها فحش ميده؛آهاي كوس كش مادر جنده فارسي كه نفهميدي جي كفتن دوستان و خودم حالا افغاني ميكم* تو ما را فحش ميدهي كون كاش خواهر و ننت را كايش ميكنيم تا از درد عكس كلهاي قالي را بر بر كند؛كير همه تو كوس و كون آخر تا اولت كوس كاش ننه خواهر كوني

Unknown گفت...

دوستان تحوليل بكيريد ديكه افغاني هم به ماها فحش ميده؛آهاي كوس كش مادر جنده فارسي كه نفهميدي جي كفتن دوستان و خودم حالا افغاني ميكم* تو ما را فحش ميدهي كون كاش خواهر و ننت را كايش ميكنيم تا از درد عكس كلهاي قالي را بر بر كند؛كير همه تو كوس و كون آخر تا اولت كوس كاش ننه خواهر كوني

matin گفت...

امیر جون این به تو فحش نداده که داداش به من فحش داده ولی من هم در کمال ارامش به این مادر جنده میگم فقط کوس ننت که دیشب ما با بچه ها یه زن افغانی رو گاییدیم

namo352 گفت...

سلام امير جان,
اميرجان من از روزاي اولي كه وبلاگت رو زدي تو وبت بودم,درسته كه زياد نميومدم ولي تو هفته 3-4 باري ميومدم...

امير جان وبلاگت انصافا فوق العاده هست,اما يك مشكل كوچيك داره,اونم اينكه قالبش خوب نيست,چطور بگم,براي مثال شهواني با اينكه تخمي هست و به گرد اينجا نميرسه با اين حال بازديد كنندش زياد هست,دلاليش هم;
1.داشتن ادرس كوتاه,
2.داشتن قالب خوب,
3.سبكي صفحات,
4.داشتن نظم تو مطالب


امير جان اينا تموم ضعف هاي وبت هست.اگه فقط يك روز وقتتو براي بهينه كردن اينجا بزاري اينجا ده برابر شهواني بهتر ميشه.
امير جان اميدوارم از حرفام ناراحت نشي من فقط خواستم يك پيشنهاد بدم.
اگه‎ ‎فكر ميكني كه كمكي از من بر مياد مطمئن باش كمكت ميكنم,
اين ايميل منه

namo352@gmail.com

ایرانی گفت...

واقعامتاسفم .برای فرهنگ جامعه ای که نمی داندچه چیز را کی و کجا بگویدالبته پاسخگویی و دفاعیات امیرومتین منطقی به نظرمی رسید تا روی آن ناشناس که خود را افغانی معرفی می کرد کم شود .بارها و بار ها گفته شده هدف از طرح این داستانها هیجان و تحریک پذیری هرچه بیشتر در جامعه خمودمان می باشدوشایدهم نوعی سرگرمی وپرکردن اوقات فراغت که دیگرافکار خود را با نابسامانیهای جامعه مخدوش تر ازاین نسازیم .اگر کسی خوشش نمی آید نخواند .مگر تقوی به چه می گویند ؟پرهیز از گناه .برادر یاخواهر فحاش !اگر تو مسلمانی این داستانها را نخوان .کسی مجبورت نکرده.به نظرمن تمام واژه های شکمی و زیر شکمی و...راکه در داستانهای سکسی بیان می شودنباید درمحاوره و گفتار روزانه به کار برد مگردرحالت اجبار یا دفاع که بازهم خودمن در خود نمی بینم که این الفاظ را به کار ببرم.شخصیت داستانی یک چیز و شخصیت حقیقی چیز دیگریست .امیدوارم آنهایی که انتقاد می کنند این کار را با رعایت ادب و احترام انجام دهند و اگر هم دوستان در مقام پاسخگویی نمی توانند بر خشم غلبه کنند انتقادات آنان را اگر رکیک باشد منتشر نسازند .خوش اخلاق وشکیبا باشید ..ایرانی .

 

ابزار وبمستر